منظور از صادقین در قرآن چه کسانی هستند؟
قرآن کریم نیز وقتی که میخواهد اوصاف نیکان و م?منان را برشمارد میفرماید: نیکی و ایمان به خدا، منحصر به اقامهی نماز نیست؛ بلکه حقیقت ایمان آن است که هم در مقام اعتقاد در انسان وجود پیدا کند و هم در مرحلهی عمل. در مرتبهی اعتقاد «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» و در مقام عمل «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»؛ م?منین کسانی هستند که دارای دو وصف بارزند:
1. ایمان به خدا دارند؛ 2. از حیث اخلاقی راستگویند. 
علامهی طباطبایی(ره) در این زمینه میفرمایند:
صدق وصفی است که تمامی فضایل علم و عمل را در برمیگیرد. ممکن نیست کسی دارای صدق باشد و عفت و شجاعت و حکمت و عدالت، چهار ریشهی اخلاق فاضله، را نداشته باشد؛ چون آدمی به غیر از اعتقاد و قول و عمل، چیز دیگری ندارد و وقتی بنا بگذارد که جز راست نگوید، ناچار میشود این سه چیز را با هم مطابق سازد؛ یعنی انجام ندهد عملی را مگر آنچه را میگوید و نگوید، مگر آنچه را که معتقد است و گرنه دچار دروغ و کذب میشود.
در تفسیر آیهی «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» روایاتی وارد شده که منظور از صادقین ائمهی معصومین(علیه السلام) هستند. خواجه نصیر الدین طوسی در استدلال به این مطلب میگوید: خداوند تمام م?منین را امر نموده که با معصومین(علیهم السلام) باشند و ظاهر کلام این است که در عقاید و اقوال و افعال از آنها تبعیت کنید و بسیار روشن است که خداوند هرگز به پیروی از کسانی که از آنان گناهی صادر شود امر نمیکند.
قرآن و صدق
در قرآن مجید از صدق تمجید فراوانى شده است. تشویقى که در قرآن در مورد صدق آمده کم نظیر است. ما به بعضى از این آیات شریفه اشاره مى کنیم:
م?منان محرومى که على رغم همه مشکلات، استقامت به خرج دادند، و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و یارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شده اند
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ؛ در بین مومنین مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند. اینان را قرآن به عنوان بهترین مردمان معرفى مى کند و نیز خداوند مى فرماید: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین ؛ اى مومنین تقوا پیشه کنید و با راستگویان باشید. این بدان معنى است که لازمه تقوى با صادقین بودن است . راستگو باش تا متقى باشى .
راه خود سازى چیست ؟
این است اتقوا الله و کونوا مع الصادقین و نیز خداوند مى فرماید: الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار ؛ (پرهیزکاران همان ) افراد صابر و صادق و فروتن و منفق و مستغفرین در سحرها هستند. مهم این است که صفت راستى مترادف صفت ایستادگى و استقامت و صبر و شکیبایى و نیز معادل صفت انفاق ، و استغفار در سحرها ذکر شده است و در این خصوص باز هم در قرآن آیات دیگرى هست که از آن جمله خداوند مى فرماید: انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبیل الله اولئک هم الصادقون ؛ به درستى مومنین واقعى آن کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و سپس از ایمان دست نکشیدند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا مبارزه کردند. اینان افراد صادق و راستگو هستند.
صدق یعنى ایمان ، صدق یعنى عدم بازگشت از ایمان ، صدق یعنى جهاد با اموال ، صدق یعنى شهادت در راه خدا و جهاد با جان و نفس .
در سوره «بقره» مى خوانیم: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُون: «نیکى، این نیست که (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید; (و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد;) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانى) و پیامبران، ایمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى کند; نماز را بر پا مى دارد و زکات را مى پردازد; و (همچنین) کسانى که به عهد خود ـ به هنگامى که عهد بستند ـ وفا مى کنند; و در برابر محرومیت ها و بیمارى ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى دهند; اینها کسانى هستند که راست مى گویند; (و گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اینها هستند پرهیزگاران»!( بقره، آیه 177)
در این آیه، پس از آن که مسلمانان را از گفتگوهاى اضافى درباره مسأله تغییر «قبله» نهى مى کند، حقیقت نیکوکارى را براى آنها چنین تفسیر مى کند: «ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا، به نیازمندان و محرومان، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زکات، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشکلات به هنگام جهاد. و پس از ذکر همه اینها مى گوید: «کسانى که این صفات را دارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند». و به این ترتیب، صادق کسى است که: داراى ایمان به تمام مقدسات، و به دنبال آن عمل در تمام زمینه ها باشد.
در سوره «حجرات» مى خوانیم: إِنَّمَا الْمُ?ْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُون: «م?منان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند، (و علاوه بر این) با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند»( حجرات، آیه 15) این آیه نیز «صدق» را، مجموعه اى از ایمان و عمل که در آن هیچ گونه تردید و تخلّفى نباشد معرفى مى کند. و در سوره «حشر» مى خوانیم: لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرینَ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُون: «این اموال براى فقیران مهاجرى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالى که فضل الهى و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را یارى مى کنند; و آنها راستگویانند»( حشر، آیه 8)
در تفسیر آیهی «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» روایاتی وارد شده که منظور از صادقین ائمهی معصومین(علیه السلام) هستند. خواجه نصیر الدین طوسی در استدلال به این مطلب میگوید: خداوند تمام م?منین را امر نموده که با معصومین(علیه السلام) باشند و ظاهر کلام این است که در عقاید و اقوال و افعال از آنها تبعیت کنید و بسیار روشن است که خداوند هرگز به پیروی از کسانی که از آنان گناهی صادر شود امر نمیکند
در این آیه، م?منان محرومى که على رغم همه مشکلات، استقامت به خرج دادند، و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و یارى پیامبر(صلى الله علیه وآله)هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شده اند.
از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم: «صادِقِین» آنهائى هستند که، تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند و نه از انبوه مشکلات مى هراسند، بلکه با انواع فداکارى ها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند. شک نیست که این صفات مراتبى دارد. بعضى ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند، که ما نام آنها را معصومان مى گذاریم. و بعضى در مراحل پائین تر. گر چه مفهوم «صادِقِین» همان گونه که در بالا ذکر کردیم، مفهوم وسیعى است، ولى از روایات بسیارى استفاده مى شود که: منظور از این مفهوم در اینجا، تنها معصومین هستند.
مسأله مهم تر این است که: در آیه فوق دو دستور داده شده: نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقین. اگر مفهوم «صادِقِین» در آیه عام باشد، و همه م?منان راستین و با استقامت را شامل گردد، باید گفته شود: وَ کُونُوا مِنَ الصّادِقِین، «از صادقین باشید»، نه با صادقین باشید(دقت کنید). این خود قرینه روشنى است که: «صادِقِین» در آیه، به معنى گروه خاصى است.
از سوى دیگر، منظور از همراه بودن، این نیست که انسان همنشین آنها باشد، بلکه بدون شک، منظور آن است که همگام آنها باشد. آیا اگر کسى معصوم نباشد، ممکن است بدون قید و شرط، دستور پیروى و همگامى با او صادر شود؟ آیا این خود دلیل بر آن نیست، که این گروه تنها معصومانند؟!
کلمات کلیدی :